
انگلستان یا آمریکا بعنوان ابر کشورهای مهاجر پذیر مورد توجه خیلی از افراد بودهاند. مهاجرت به یک کشور جدید ممکن است چالشها و فرصتهای مختلفی را برای شما به همراه داشته باشد. برای انتخاب بین انگلستان و آمریکا، شما باید عوامل مختلفی را در نظر بگیرید، مانند زبان، فرهنگ، اقتصاد، سیاست، تحصیل، بهداشت و امنیت. در این مقاله، سعی کردیم هر 2 کشور را از جنبههای مختلف بررسی کنیم، با ما همراه باشید…
زبان
انگلیسی زبان رسمی هر دو کشور است، اما با لهجه و واژگان متفاوتی. اگر شما از قبل انگلیسی را بلد هستید، ممکن است برای شما راحتتر باشد که با مردم انگلستان صحبت کنید، چون زبان انگلیسی بریتانیایی به زبان انگلیسی استاندارد نزدیکتر است. اما اگر شما انگلیسی را یاد میگیرید، ممکن است برای شما سادهتر باشد که با مردم آمریکا صحبت کنید، چون زبان انگلیسی آمریکایی بیشتر در رسانهها و فیلمها شنیده میشود. همچنین، در آمریکا، شما ممکن است با زبانهای دیگری مانند اسپانیایی، فرانسوی، چینی و غیره هم برخورد کنید، که میتواند برای شما فرصت یادگیری زبانهای جدید باشد.
فرهنگ
هر دو کشور دارای فرهنگهای چندگانه و متنوعی هستند، که میتواند برای شما جذاب و جالب باشد. انگلستان دارای تاریخ و سنتهای غنی و قدیمی است، که در معماری، هنر، موسیقی، ادبیات و ورزش آن نمایان است. آمریکا دارای جامعهای پویا و مدرن است، که در تکنولوژی، علم، سرگرمی، کسب و کار و روحیه کارآفرینی آن دیده میشود. هر دو کشور دارای غذاها، رویدادها، جشنوارهها و فعالیتهای مختلفی هستند که میتواند برای شما تجربههای جدید و لذتبخشی را ایجاد کند .
اقتصاد
هر دو کشور از جمله بزرگترین اقتصادهای جهان هستند، که میتوانند برای شما فرصتهای شغلی و درآمدی زیادی را فراهم کنند. انگلستان دارای اقتصادی باز و تنوعبخش است، که در زمینههای مالی، خدمات، صنعت، تجارت و توریسم فعالیت میکند. آمریکا دارای اقتصادی قوی و رقابتی است، که در زمینههای نوآوری، تولید، کشاورزی، انرژی و دفاع فعالیت میکند. هر دو کشور دارای سطح زندگی بالا و رفاه اجتماعی خوبی هستند، اما هزینه زندگی در انگلستان معمولا بالاتر از آمریکا است. همچنین، شما باید قوانین و مقررات مربوط به اقامت، کار، مالیات و ارز در هر کشور را مطالعه و رعایت کنید .
سیاست
هر دو کشور دارای سیستمهای دموکراتیک و حقوق بشری هستند، اما با تفاوتهایی در ساختار و ایدئولوژی. انگلستان یک پادشاهی مشروطه است، که در آن سرانجام قدرت در دست پارلمان و نخستوزیر است. آمریکا یک جمهوری فدرال است، که در آن قدرت بین دولت مرکزی و ایالتها تقسیم شده است. هر دو کشور دارای حزبهای سیاسی مختلفی هستند، که بر اساس نظرات خود در مورد مسائل داخلی و خارجی عمل میکنند . شما باید از سیاستها و روابط بینالملل هر کشور آگاه باشید و احترام به قانون و نظم عمومی را حفظ کنید .
تحصیل
هر دو کشور دارای سیستمهای آموزشی متفاوت و با کیفیت هستند، که میتوانند برای شما فرصتهای یادگیری و پیشرفت را ارائه کنند. انگلستان دارای سیستم آموزشی یکپارچه و متمرکز است، که در آن دانشآموزان و دانشجویان از سنین مختلف در مدارس، کالجها و دانشگاههای مورد تأیید دولت ثبتنام میکنند.
مقایسه روش های مهاجرتی و اخذ اقامت در انگلستان و آمریکا
تابعیت یکی از مهمترین عناصر هویت انسانها است که میتواند بر اساس دو معیار متفاوت تعیین شود: خاک یا خون. در سیستم تابعیت خاک، هر کسی که در خاک یک کشور به دنیا بیاید، به طور خودکار تابعیت آن کشور را به ارث میبرد، بدون در نظر گرفتن تابعیت والدینش. اما در سیستم تابعیت خون، تابعیت فرد بر اساس تابعیت والدینش یا حداقل یکی از آنها مشخص میشود، بدون توجه به محل تولدش. این دو سیستم ممکن است مزایا و معایب مختلفی را برای مهاجران و فرزندان آنها داشته باشند.
انگلستان یا آمریکا در این قانون چه تفاوتی دارند؟
تابعیت انگلیس بر اساس اصل خون تعیین میشود، یعنی فردی که در انگلیس به دنیا میآید، به طور خودکار تابعیت انگلیسی نمیگیرد. برای این که فرزند متولد شده در انگلیس تابعیت این کشور را بدست آورد، باید شرایط زیر را داشته باشد:
- حداقل یکی از والدینش تابعیت انگلیسی داشته باشد و این تابعیت را به او منتقل کند.
- والدینش حداقل پنج سال در انگلیس به صورت قانونی زندگی کرده باشند و اقامت دائم انگلیس را برای خود و فرزندشان درخواست کنند.
- والدینش برای تابعیت فرزندشان که در انگلیس متولد شده است، فرم مربوطه را پر کنند و هزینههای مربوطه را پرداخت کنند.
اما تابعیت آمریکا بر اساس اصل خاک تعیین میشود، یعنی هر کسی که در خاک یا مرزهای آمریکا به دنیا بیاید، به طور خودکار تابعیت آمریکایی میگیرد. این حق تابعیت بر اساس [شهروندی حق تولد] نام دارد که در [متمم چهاردهم قانون اساسی آمریکا] ذکر شده است. البته این حق برای فرزندان دیپلماتها و مقامات خارجی که در آمریکا متولد میشوند، قابل اجرا نیست. همچنین، تابعیت آمریکایی فقط برای فرزند متولد شده در آمریکا است و والدینش باید از راههای دیگری برای گرفتن تابعیت یا [گرین کارت] آمریکا استفاده کنند. فرزند متولد شده در آمریکا هم نمیتواند تا زمانی که [۲۱ ساله] نشود، به والدینش در این زمینه کمک کند.
مقایسه ویزای تحصیلی انگلستان با آمریکا
اگر قصد دارید در یکی از بهترین و معتبرترین دانشگاههای جهان با امکانات آموزشی عالی تحصیل کنید، آمریکا یکی از بهترین گزینهها برای شما است. در این کشور، شما میتوانید با مصاحبه با استادان مورد علاقهتان، به راحتی وارد دانشگاههای مطرح شوید. البته باید توجه داشته باشید که هزینه تحصیل در آمریکا برای دانشجویان خارجی بالاتر از دانشجویان داخلی است. اما نگران نباشید، چون شما میتوانید با معدل بالا و بدون وقفه بین مقاطع تحصیلی، از بورسیههای تحصیلی آمریکا بهرهمند شوید.
این بورسیهها بسته به مقطع و رشته تحصیلی شما، مقدار مختلفی دارند و معمولا در مقاطع ارشد و دکترا بیشتر هستند. برخی از بورسیهها حتی میتوانند هزینههای زندگی شما را هم پرداخت کنند. البته باید به این نکته هم توجه کنید که رقابت برای گرفتن بورسیه تحصیلی در آمریکا زیاد است و شما باید با دیگر دانشجویان رقابت کنید.
برای تحصیل در آمریکا، شما باید مدارک تحصیلی خود را از طریق [WES] معادلسازی کنید. همچنین، شما در سال اول تحصیل در آمریکا، نمیتوانید خارج از دانشگاه کار کنید و فقط میتوانید ۲۰ ساعت در هفته در دانشگاه شغل پارهوقت داشته باشید. میزان تمکن مالی موردنیاز برای تحصیل در آمریکا، بستگی به دانشگاه یا مدرسهای دارد که شما قصد ورود به آن را دارید. اگر شما در رشتههای علوم، تکنولوژی، مهندسی یا ریاضیات تحصیل میکنید، میتوانید از برنامه [STEM OPT] استفاده کنید و بعد از فارغالتحصیلی، ۲۴ ماه در آمریکا بمانید و کار کنید.
اگر میخواهید در کمترین زمان ممکن، مدرک تحصیلی خود را از دانشگاههای انگلستان بگیرید، شما میتوانید در مقطع کارشناسی فقط در ۳ سال و در مقطع ارشد فقط در ۱ سال، دوره تحصیلی خود را به پایان برسانید. این در حالی است که شما میتوانید پس از فارغالتحصیلی، با دریافت [ویزای فارغالتحصیلی]، تا ۲ سال (یا ۳ سال اگر مدرک دکترا داشته باشید) در انگلستان بمانید و به دنبال کار باشید.
برای ورود به دانشگاههای انگلستان، شما باید امتیاز [A-level] را در دبیرستان کسب کرده باشید یا یک سال در کالج تحصیل کرده باشید. همچنین، باید توجه داشته باشید که هزینههای تحصیل و زندگی در انگلستان نسبت به سایر کشورهای اروپایی بالاتر است و شما به عنوان یک دانشجوی بینالمللی، نمیتوانید از وامهای دانشجویی استفاده کنید. اما شما میتوانید با کار کردن پارهوقت، بخشی از هزینههای خود را تأمین کنید.
شما میتوانید در تمام مقاطع تحصیلی، تا ۲۰ ساعت در هفته کار کنید، اما دانشگاهها توصیه میکنند که دانشجویان کارشناسی بیش از ۱۵ ساعت و دانشجویان تحصیلات تکمیلی بیش از ۶ ساعت در هفته کار نکنند. برای تحصیل در انگلستان، شما باید مدارک تحصیلی خود را از طریق [NARIC] معادلسازی کنید. همچنین، شما باید میزان تمکن مالی خود را به سفارت انگلستان ثابت کنید. این میزان بسته به اینکه در لندن یا خارج از لندن تحصیل میکنید، متفاوت است و بین ۱۳۰۰ تا ۱۵۰۰ دلار در ماه است.
انگلستان یا آمریکا، کدام از نظر هزینه زندگی مقرون به صرفه تر است؟
هزینه زندگی در یک کشور به شهری که در آن زندگی میکنید بستگی دارد. برخی از شهرها گرانتر و برخی ارزانتر از میانگین کشوری هستند. برای مقایسه هزینه زندگی در شهرهای مختلف آمریکا و انگلستان میتوانیم از شاخص هزینه زندگی (COL) استفاده کنیم. این شاخص به ما امکان میدهد که هزینه های زندگی را بین مناطق مختلف مقایسه کنیم. اگر یک شهر دارای شاخص COL زیر 100 باشد، یعنی ارزانتر از میانگین جهانی است. اگر بالای 100 باشد، یعنی گرانتر از میانگین جهانی است. برای مثال، شاخص COL شهر نیویورک 100 است، یعنی دقیقاً مطابق با میانگین جهانی است. شاخص COL شهر لندن 81 است، یعنی 19 درصد ارزانتر از میانگین جهانی است. شاخص COL شهر تهران 27 است، یعنی 73 درصد ارزانتر از میانگین جهانی است.
بر اساس اطلاعات سایت Numbeo، که یک سایت مرجع برای مقایسه هزینه زندگی در سراسر جهان است، شاخص COL برخی از شهرهای مهم آمریکا و انگلستان در سال 2023 به شرح زیر است:
شهر | کشور | شاخص COL |
---|---|---|
نیویورک | آمریکا | 100 |
سان فرانسیسکو | آمریکا | 96 |
بوستون | آمریکا | 88 |
لس آنجلس | آمریکا | 77 |
شیکاگو | آمریکا | 77 |
هیوستون | آمریکا | 63 |
لندن | انگلستان | 81 |
مانچستر | انگلستان | 67 |
برمنگام | انگلستان | 66 |
لیورپول | انگلستان | 65 |
بریستول | انگلستان | 64 |
ادینبورگ | انگلستان | 64 |
با توجه به این جدول، میتوانیم ببینیم که شهرهای آمریکا به طور کلی گرانتر از شهرهای انگلستان هستند. شهرهای نیویورک و سان فرانسیسکو جزو گرانترین شهرهای جهان میباشند. شهرهای لندن و مانچستر نیز جزو گرانترین شهرهای اروپا میباشند. اما شهرهای انگلستان در مقایسه با شهرهای آمریکا ارزانتر هستند. برای مثال، هزینه زندگی در شهر نیویورک ۳۵ درصد گرانتر از لندن است. هزینه زندگی در شیکاگو، ایلینوی ۱۰۲ درصد گرانتر از مکزیکو سیتی است. هزینه زندگی در هیوستون تگزاس ۷۱ درصد گرانتر از مکزیکو سیتی است.
برخی از هزینههای زندگی در 2 کشور در سال 2023
هزینه اجاره: اجاره یک آپارتمان یک خوابه در مرکز شهر نیویورک حدود ۳۰۰۰ دلار در ماه است. اجاره یک آپارتمان یک خوابه در مرکز شهر لندن حدود ۲۰۰۰ دلار در ماه است. این یعنی هزینه اجاره در نیویورک ۵۰ درصد گرانتر از لندن است.
هزینه غذا: هزینه یک وعده غذای ساده در یک رستوران ارزان در نیویورک حدود ۱۵ دلار است. هزینه یک وعده غذای ساده در یک رستوران ارزان در لندن حدود ۱۲ دلار است. این یعنی هزینه غذا در نیویورک ۲۵ درصد گرانتر از لندن است. هزینه یک لیتر شیر در نیویورک حدود ۱ دلار است. هزینه یک لیتر شیر در لندن حدود ۱.۲ دلار است. این یعنی هزینه شیر در لندن ۲۰ درصد گرانتر از نیویورک است.
هزینه حمل و نقل: هزینه یک بلیط مترو یا اتوبوس در نیویورک حدود ۲.۷۵ دلار است. هزینه یک بلیط مترو یا اتوبوس در لندن حدود ۳.۵ دلار است. این یعنی هزینه حمل و نقل عمومی در لندن ۲۷ درصد گرانتر از نیویورک است. هزینه یک لیتر بنزین در نیویورک حدود ۰.۸ دلار است. هزینه یک لیتر بنزین در لندن حدود ۱.۷ دلار است. این یعنی هزینه بنزین در لندن ۱۱۲ درصد گرانتر از نیویورک است.
هزینه پزشکی: هزینه یک ویزیت پزشک عمومی در نیویورک حدود ۱۵۰ دلار است. هزینه یک ویزیت پزشک عمومی در لندن حدود ۵۰ دلار است. این یعنی هزینه پزشکی در نیویورک ۲۰۰ درصد گرانتر از لندن است. هزینه یک بسته ۱۲ عددی قرص آسپرین در نیویورک حدود ۶ دلار است. هزینه یک بسته ۱۶ عددی قرص آسپرین در لندن حدود ۲ دلار است. این یعنی هزینه دارو در نیویورک ۲۰۰ درصد گرانتر از لندن است.
هزینه مالیات: هزینه مالیات بر درآمد در نیویورک برای یک فرد با درآمد سالانه ۵۰ هزار دلار حدود ۱۰ هزار دلار است. هزینه مالیات بر درآمد در لندن برای یک فرد با درآمد سالانه ۵۰ هزار دلار حدود ۱۴ هزار دلار است. این یعنی هزینه مالیات در لندن ۴۰ درصد گرانتر از نیویورک است. هزینه مالیات بر ارزش افزوده (VAT) در نیویورک حدود ۸.۵ درصد است. هزینه مالیات بر ارزش افزوده (VAT) در لندن حدود ۲۰ درصد است. این یعنی هزینه مالیات بر ارزش افزوده در لندن ۱۳۵ درصد گرانتر از نیویورک است.
شرایط کار و مقایسه حقوق در انگلستان و آمریکا
کار در آمریکا
برای درخواست این ویزا، فرد نیاز به داشتن یک پیشنهاد شغلی معتبر از یک کارفرمای آمریکایی دارد. این پیشنهاد شغلی باید مرتبط با رشته تحصیلی و تجربه کاری فرد باشد. علاوه بر این، کارفرما باید اثبات کند که نتوانسته است یک نیروی کار محلی برای آن شغل پیدا کند. برای این منظور، کارفرما باید یک تاییدیه معافیت جذب نیروی خارجی از دولت آمریکا دریافت کند.
تاییدیه معافیت جذب نیروی خارجی به این معنی است که کارفرمای شما قبل از ارسال پیشنهاد شغلی به شما، باید برای مدتی حداقل ۶ ماه (که در هر ایالت ممکن است متفاوت باشد) آگهی استخدام بزند. اگر در این مدت هیچ کاندیدای مناسبی برای آن شغل یافت نشد، کارفرما میتواند به دولت آمریکا اطلاع دهد که میخواهد شما را به عنوان یک نیروی کار خارجی برای آن شغل به آمریکا بیاورد.
پروسه زمانی ویزای EB3 آمریکا معمولا ۲ تا ۳ سال طول میکشد.
البته، پیدا کردن یک پیشنهاد شغلی معتبر در آمریکا کار بسیار سختی است
هزینه مهاجرت کاری به آمریکا بسته به نوع شغل متغیر است. برای بسیاری از شغلها، کارفرما باید هزینههایی را برای دریافت تاییدیه معافیت جذب نیروی خارجی به دولت آمریکا بپردازد که این هزینهها میتواند از ۳۰۰۰ تا ۷۰۰۰ دلار باشد. این هزینهها معمولا از شما دریافت میشوند. هزینه پروسه زمانی برای کسانی که پیشنهاد شغلی دارند برای ۱ نفر حدود ۱۵۰۰ دلار است.
نرخ بیکاری در سال ۲۰۲۲ در آمریکا ۳.۵ درصد بوده است.
- میانگین حقوق سالانه کار در آمریکا در سال ۲۰۲۳ حدود ۹۴۷۰۰ دلار بوده است. این بدان معنی است که میانگین حقوق ماهیانه کار در آمریکا حدود ۷۹۰۰ دلار بوده است.
- حداقل حقوق در آمریکا در سال ۲۰۲۳ حدود ۷.۲۵ دلار برای هر ساعت کار بوده است. این بدان معنی است که حداقل حقوق ماهیانه کار در آمریکا برای هفته کاری ۴۰ ساعته حدود ۱۲۶۰ دلار بوده است.
- بالاترین حقوق در آمریکا در سال ۲۰۲۳ برای شغل جراح و متخصص بیهوشی بوده است که حدود ۴۰۰ هزار دلار در سال درآمد داشته اند. این بدان معنی است که بالاترین حقوق ماهیانه کار در آمریکا برای این شغل حدود ۳۳۳۳۳ دلار بوده است.
- پایین ترین حقوق در آمریکا در سال ۲۰۲۳ برای شغل خدمتکار و پیشخدمت بوده است که حدود ۲۴ هزار دلار در سال درآمد داشته اند. این بدان معنی است که پایین ترین حقوق ماهیانه کار در آمریکا برای این شغل حدود ۲۰۰۰ دلار بوده است.
کار در انگلستان
بریتانیا از سال ۲۰۲۰ بهصورت رسمی از اتحادیه اروپا جدا شد. این بدان معنی است که از آن سال به بعد، کسانی که اقامت اروپا دارند، نمیتوانند در انگلیس کار یا زندگی کنند.
همچنین داشتن اقامت و ویزای انگلیس به شما اجازه نمیدهد که در کشورهای عضو اتحادیه اروپا سفر یا کار کنید.
برای کار در انگلیس، باید ویزای Tier 2 انگلستان را بگیرید که یک ویزای کارگر ماهر است. برای این ویزا، شما باید مهارت زبان انگلیسی و یک پیشنهاد شغلی از یک کارفرمای انگلیسی را داشته باشید. کارفرمای شما نقش اسپانسر شغلی شما را دارد.
این ویزا یک برنامه دیگر هم برای مهاجرت رشتههای کادر درمانی دارد. برای این برنامه، شما باید مهارت زبان انگلیسی در سطح B1 را داشته باشید. این ویزا مانند ویزای کارگر ماهر، برای ۵ سال صادر میشود و قابل تمدید است.
اگر فقط میخواهید بهصورت موقت در انگلیس کار کنید، باید ویزای Tier 5 انگلستان را بگیرید که یک ویزای کار موقت است. شما میتوانید تا ۱۴ روز قبل از شروع کار خود به انگلیس بروید و حداکثر میتوانید تا ۳ ماه در انگلیس بمانید.
سن بازنشستگی در انگلیس برای مردان ۷۰ سالگی و برای زنان ۶۸ سالگی است. انگلیس یک سیستم بازنشستگی کشوری دارد.
نرخ بیکاری در سال ۲۰۲۲ در انگلیس ۳.۷ درصد بوده است.
- میانگین حقوق سالانه کار در انگلستان در سال ۲۰۲۳ حدود ۳۷ هزار پوند بوده است. این بدان معنی است که میانگین حقوق ماهیانه کار در انگلستان حدود ۳۰۸۳ پوند بوده است.
- حداقل حقوق در انگلستان در سال ۲۰۲۳ حدود ۱۰.۴۲ پوند برای هر ساعت کار بوده است. این بدان معنی است که حداقل حقوق ماهیانه کار در انگلستان برای هفته کاری ۴۰ ساعته حدود ۱۸۰۰ پوند بوده است.
- بالاترین حقوق در انگلستان در سال ۲۰۲۳ برای شغل خلبان هواپیما و مهندس پرواز بوده است که حدود ۸۸ هزار پوند در سال درآمد داشته اند. این بدان معنی است که بالاترین حقوق ماهیانه کار در انگلستان برای این شغل حدود ۷۳۳۳ پوند بوده است.
- پایین ترین حقوق در انگلستان در سال ۲۰۲۳ برای شغل خدمتکار و پیشخدمت بوده است که حدود ۲۴ هزار پوند در سال درآمد داشته اند. این بدان معنی است که پایین ترین حقوق ماهیانه کار در انگلستان برای این شغل حدود ۲۰۰۰ پوند بوده است.
سرمایهگذاری در انگلستان یا آمریکا؟
سرمایهگذاری در آمریکا
ویزای EB-5 آمریکا یک ویزای سرمایهگذاری است که به افرادی که میخواهند در اقتصاد آمریکا سرمایهگذاری یا کارآفرینی کنند، گرین کارت آمریکا میدهد.
برای دریافت این ویزا، فرد باید ۱۰ شغل تماموقت برای کارگران آمریکایی ایجاد کند. اگر فرد بتواند نشان دهد که این شرط را برآورده کرده است، میتواند برای اقامت دائم آمریکا اقدام کند.
سرمایهگذاری میتواند بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم باشد. سرمایهگذاری مستقیم زمانی است که فرد یک شرکت در آمریکا ثبت کند و مدیریت آن را بر عهده بگیرد. سرمایهگذاری غیرمستقیم زمانی است که فرد در یک شرکت موجود در آمریکا سرمایهگذاری کند و مسئولیت مدیریت آن را به دیگران بسپارد.
حداقل مبلغ سرمایهگذاری مستقیم در آمریکا ۱ میلیون دلار است. حداقل مبلغ سرمایهگذاری غیرمستقیم در آمریکا ۵۰۰ هزار دلار بوده است اما این مبلغ در حال حاضر تعلیق شده است و هنوز تمدید نشده است.
خرید ملک در آمریکا به تنهایی کافی برای دریافت اقامت نیست.
سرمایهگذاری در انگلستان
انگلیس چندین گزینه برای سرمایهگذاری و کارآفرینی در اقتصاد خود دارد. این گزینهها شامل ثبت شرکت، کارآفرینی و سرمایهگذاری مستقیم هستند.
سرمایهگذاری مستقیم به این معنی است که فرد حداقل ۲ میلیون پوند پول نقد را در یک حساب بانکی انگلیسی قرار دهد. این سرمایهگذاری میتواند به دریافت ویزای سرمایهگذاری (TIER 1) منجر شود که یک گام برای اقامت و تابعیت انگلیس است.
کارآفرینی به این معنی است که فرد یک کسبوکار نوآورانه و قابل رشد را در انگلیس ایجاد کند. برای این کار، فرد میتواند از طریق ویزای استارت آپ یا ویزای نوآوری اقدام کند. این ویزاها نیاز به داشتن مهارت زبان انگلیسی و یک اسپانسر شغلی دارند. ویزای استارت آپ برای ۲ سال و ویزای نوآوری برای ۳ سال صادر میشوند و قابل تمدید هستند.
ثبت شرکت به این معنی است که فرد یک شرکت را در انگلیس ثبت کند و مدیریت آن را بر عهده بگیرد. این کار میتواند از طریق ویزای کارآفرین انجام شود که در حال حاضر قابل درخواست نیست. بنابراین فرد باید از طریق ویزای استارت آپ یا ویزای نوآوری به انگلیس برود و سپس شرکت خود را ثبت کند.
خرید ملک در انگلیس راهی برای دریافت اقامت نیست مگر اینکه فرد حداقل ۲ سال در انگلیس زندگی کرده باشد.
نتیجه گیری
مهاجرت به انگلستان یا آمریکا یک تصمیم مهم و پیچیده است که باید با در نظر گرفتن عوامل مختلفی انجام شود. این عوامل شامل هزینه زندگی، حقوق، شرایط کاری، فرصتهای تحصیلی، فرهنگ، زبان، امنیت، آب و هوا و غیره هستند. هر کشور مزایا و معایب خود را دارد و بسته به نیازها و اهداف شخصی ممکن است برای برخی افراد مناسبتر باشد.
انگلستان یک کشور با تاریخ و فرهنگ غنی است که بخشی از اتحادیه اروپا نیست. انگلستان دارای یک سیستم آموزشی و بهداشتی قوی است که برای افرادی که میخواهند تحصیل یا درمان کنند، جذاب است. انگلستان همچنین دارای یک سیستم حمل و نقل عمومی راحت و گسترده است که برای افرادی که میخواهند سفر کنند، مناسب است. زبان رسمی انگلستان انگلیسی است که برای افرادی که این زبان را میدانند یا میخواهند یاد بگیرند، مفید است. اما انگلستان هم دارای چالشهایی است که باید در نظر گرفته شوند. انگلستان دارای یک هزینه زندگی بالا است که برای افرادی که دارای درآمد کم یا محدود هستند، سخت است. انگلستان همچنین دارای یک سیستم مالیاتی سنگین است که برای افرادی که میخواهند سرمایهگذاری یا کارآفرینی کنند، محدود کننده است. انگلستان دارای یک آب و هوای معتدل و مرطوب است که برای افرادی که دوست دارند آفتاب و گرما را تجربه کنند، کمتر جذاب است.
آمریکا یک کشور با اندازه و تنوع زیاد است که بخشی از قاره آمریکا است. آمریکا دارای یک سیستم اقتصادی و فناوری پیشرفته است که برای افرادی که میخواهند کار یا سرمایهگذاری کنند، ایدهآل است. آمریکا همچنین دارای یک سیستم آموزشی و بهداشتی متنوع و با کیفیت است که برای افرادی که میخواهند تحصیل یا درمان کنند، گزینههای زیادی را ارائه میدهد. زبان رسمی آمریکا انگلیسی است که برای افرادی که این زبان را میدانند یا میخواهند یاد بگیرند، مفید است. اما آمریکا هم دارای چالشهایی است که باید در نظر گرفته شوند. آمریکا دارای یک هزینه زندگی نسبتا بالا است که برای افرادی که دارای درآمد کم یا محدود هستند، سخت است. آمریکا همچنین دارای یک سیستم مهاجرتی سخت و پیچیده است که برای افرادی که میخواهند اقامت یا تابعیت آمریکا را بگیرند، زمانبر و دشوار است. آمریکا دارای یک آب و هوای متغیر است که برای افرادی که دوست دارند ثبات و پیشبینی پذیری را داشته باشند، کمتر مناسب است.
به طور کلی، میتوان گفت که مهاجرت به انگلستان یا آمریکا بستگی به شرایط و اولویتهای شخصی دارد. هر کشور فرصتها و محدودیتهای خود را دارد و برای برخی افراد مناسبتر از دیگری است. بنابراین، قبل از انتخاب کشور مقصد، باید به عوامل مختلفی توجه کرد و از اطلاعات موجود استفاده کرد.